خاطره
من اينجايم
جسمم بدنم
مي بينم مي شنوم مي چشم اينجا را
مي بويم و حس مي كنم، زنده ام
اما تنها زنده
زنده در كالبد بي روح
روحي كه مانده بر جا
چون خاطره اي زنده
در جايي كه تعلق را
معني به آن مي كند
خاطره ام خيره است به من
مني كه ديگر نيستم
ونقطه چيني كه هنوز
در پي خاطره ام…
19 آگوست 2003
Leave a Comment